در دنیایی که پیچیدگی و تغییر، ویژگیهای ثابت آن شدهاند، روشهای سنتی برای حل مسئله، دیگر پاسخگوی نیازهای نوین کسبوکارها، سازمانها و حتی جوامع نیستند. یکی از رویکردهای نوظهور اما بسیار کارآمد در این زمینه، تفکر طراحی (Design Thinking) است؛ روشی انسانمحور، تکرارشونده و خلاقانه برای شناخت بهتر مسئله و یافتن راهحلهای نوآورانه.
تفکر طراحی تنها متعلق به طراحان صنعتی یا گرافیکی نیست، بلکه امروزه در آموزش، سیاستگذاری، توسعه محصولات دیجیتال، خدمات مشتری، کارآفرینی، سلامت و بسیاری از زمینههای دیگر کاربرد دارد. این مقاله به بررسی مفهوم، مراحل، ابزارها، نمونههای کاربردی و مزایا و چالشهای تفکر طراحی میپردازد.
تفکر طراحی چیست؟
تفکر طراحی یک رویکرد ساختارمند برای حل مسائل است که از شیوههای تفکر و عمل طراحان الهام گرفته شده است، اما بهگونهای تعمیم یافته که در هر زمینهای قابل استفاده باشد. در این رویکرد، تمرکز اصلی بر درک عمیق نیازهای انسانی، خلق راهحلهای خلاقانه و تست و بازبینی مداوم راهحلها است.
تفکر طراحی به جای آنکه از راهحل شروع کند، از مسئله شروع میکند؛ و برخلاف مدلهای خطی حل مسئله، از یک فرایند تکرارشونده (Iterative) و غیرخطی بهره میبرد.
تاریخچه و خاستگاه
مفهوم تفکر طراحی نخستینبار در دهه ۱۹۶۰ توسط طراحان و نظریهپردازانی چون هربرت سایمون و رابرت مککیم مطرح شد. اما در دهه ۱۹۹۰، مؤسسه IDEO (یکی از برجستهترین شرکتهای طراحی نوآورانه در جهان) به رهبری دیوید کلی، این مفهوم را توسعه داده و به روشی عملی و سازمانی برای حل مسئله تبدیل کرد.
امروزه مؤسسات آموزشی بزرگی چون دانشگاه استنفورد، MIT و هاروارد تفکر طراحی را به عنوان بخش کلیدی از آموزشهای خود در طراحی، مدیریت و نوآوری در نظر میگیرند.
اصول کلیدی تفکر طراحی
- انسانمحوری (Human-Centered)
همه چیز از نیازهای واقعی افراد آغاز میشود. طراحی نه برای طراح، بلکه برای انسان انجام میشود. - همدلی (Empathy)
درک واقعی از دیدگاه، احساسات و نیازهای کاربران، کلید خلق راهحلهای مناسب است. - تکرارپذیری و آزمون و خطا
ایدهها بهطور مداوم تولید، آزمایش و اصلاح میشوند. شکست بخشی از فرایند یادگیری است. - همکاری چندرشتهای
تفکر طراحی به تنوع دیدگاهها اهمیت میدهد و بهترین راهحلها از دل کار تیمی میان افراد با تخصصهای متفاوت پدید میآیند. - تمایل به عمل (Bias Toward Action)
به جای درگیر شدن بیش از حد در نظریهها، به سرعت نمونه اولیه ساخته میشود تا از طریق بازخورد واقعی پیشرفت حاصل شود.
مراحل اصلی تفکر طراحی
تفکر طراحی غالباً در پنج مرحله تعریف میشود، گرچه این مراحل میتوانند همپوشانی داشته باشند یا بهصورت غیرخطی دنبال شوند.
۱. همدلی (Empathize)
در این مرحله، طراحان تلاش میکنند تا از دید کاربر به مسئله نگاه کنند. این کار از طریق مصاحبه، مشاهده، همراهی با کاربران یا استفاده از روشهایی مثل نقشه همدلی انجام میشود. هدف اصلی، کشف نیازهای پنهان، احساسات و چالشهایی است که کاربر با آن مواجه است.
۲. تعریف مسئله (Define)
پس از گردآوری اطلاعات از کاربران، تیم طراحی تلاش میکند تا مسئله را بهطور واضح، قابل فهم و از زاویه دید انسان تعریف کند. مثلاً به جای اینکه بگویند «باید فروش را افزایش دهیم»، میگویند «مشتریان ما هنگام خرید آنلاین سردرگم هستند و تجربه خرید جذابی ندارند».
۳. ایدهپردازی (Ideate)
در این مرحله، اعضای تیم آزادانه ایدهپردازی میکنند. هدف، تولید حجم بالایی از ایدههاست، حتی ایدههای بهظاهر عجیب. تکنیکهایی مانند طوفان فکری، نقشه ذهنی، شش کلاه تفکر و اسکمپر در این مرحله کاربرد دارند.
۴. ساخت نمونه اولیه (Prototype)
ایدههای برتر به نمونههایی ساده، سریع و ارزان تبدیل میشوند که میتوان آنها را با کاربران تست کرد. این نمونهها میتوانند نقاشیهای دستی، ماکت، کلیکپروتوتایپها، یا حتی نمایشهای نمایشی (Role Playing) باشند.
۵. تست (Test)
در این مرحله نمونهها با کاربران واقعی تست میشوند تا بازخوردهای واقعی جمعآوری گردد. اگر ایده جواب ندهد، چرخه دوباره به مراحل قبلی باز میگردد. فرایند تست گاهی باعث بازتعریف مسئله یا ایجاد ایدههای جدید میشود.
کاربردهای تفکر طراحی در حوزههای مختلف
کسبوکار و استارتاپها
در توسعه محصولات جدید، خلق مدلهای کسبوکار، بهبود تجربه کاربری و طراحی خدمات، تفکر طراحی به استارتاپها کمک میکند تا دقیقتر نیازهای مشتریان را درک کنند و با سرعت بالا راهحلهای مطلوبتری ارائه دهند.
آموزش
معلمان و طراحان آموزشی از تفکر طراحی برای خلق دورههای آموزشی جذابتر و مرتبط با نیازهای دانشآموزان استفاده میکنند. دانشآموزان نیز یاد میگیرند چگونه بهصورت ساختاریافته و خلاقانه به حل مسائل بپردازند.
حوزه سلامت
در طراحی تجربه بیمار، بهبود خدمات کلینیکها، ساخت ابزارهای پزشکی یا حتی آموزش سلامت، از تفکر طراحی بهرهگیری شده تا راهحلها نهتنها مؤثر، بلکه انسانیتر باشند.
سیاستگذاری و خدمات عمومی
تفکر طراحی به دولتها کمک میکند خدمات خود را با نیازهای واقعی شهروندان تطبیق دهند. در کشورهایی مثل فنلاند، استرالیا و انگلستان، این رویکرد در طراحی نظامهای حملونقل، سلامت، آموزش و عدالت اجتماعی بهکار رفته است.
مزایای استفاده از تفکر طراحی
- افزایش نوآوری در سازمان
- تمرکز بر کاربر و افزایش رضایت مشتری
- کاهش ریسک در توسعه محصولات یا خدمات
- تقویت همکاری تیمی
- توانایی حل مسائل مبهم و چندبعدی
- چابکی بیشتر در واکنش به تغییرات بازار
چالشها و محدودیتها
۱. نیاز به فرهنگسازی در سازمانها
تفکر طراحی بدون حمایت مدیران و روحیه تیمی ممکن است اجرا نشود.
- زمانبر بودن فرایند در موارد خاص
در برخی پروژهها، تکرارهای زیاد زمان و منابع بیشتری میطلبد. - درک نادرست از روششناسی
گاهی تفکر طراحی با طوفان فکری ساده یا صرفاً طراحی بصری اشتباه گرفته میشود.
نمونههای واقعی از موفقیت تفکر طراحی
- Airbnb: بنیانگذاران این شرکت با درک دقیق مشکلات کاربران در رزرو محل اقامت و با بازطراحی تجربه کاربری، موفق به تبدیل یک استارتاپ کوچک به یکی از غولهای اقتصادی جهان شدند.
- IBM: این شرکت با ادغام تفکر طراحی در فرایندهای داخلی خود، بهرهوری تیمهای توسعه را تا ۳۰۰٪ افزایش داد.
- بانکهای دیجیتال: بانکهایی مانند N26 و Monzo با استفاده از تفکر طراحی، تجربه کاربری را ساده و شفاف کردند و میلیونها کاربر را جذب کردند.
آینده تفکر طراحی
با گسترش فناوریهایی مانند هوش مصنوعی، واقعیت افزوده، متاورس و رایانش کوانتومی، تفکر طراحی نیز تکامل خواهد یافت. تمرکز آینده این رویکرد بیشتر بر طراحی اخلاقمحور، پایداری و تعامل انسان-ماشین خواهد بود.
همچنین ترکیب تفکر طراحی با روشهای چابک (Agile) و نوآوری ناب (Lean Innovation) به چارچوبهای قدرتمندی برای کارآفرینان و سازمانها تبدیل میشود.
تفکر طراحی برای مدیران و رهبران سازمان: رویکردی انسانی برای حل مسائل پیچیده
در دنیای پرشتاب و پیچیدهی امروز، مدیران و رهبران سازمانها با مسائلی روبرو هستند که اغلب پاسخهای سنتی و خطی برای آنها کارآمد نیست. تغییرات فناوری، نیازهای متنوع مشتریان، و چالشهای منابع انسانی، همگی نیازمند شیوهای نوین برای تفکر، تصمیمگیری و حل مسئله هستند. یکی از موثرترین روشها در این زمینه، تفکر طراحی (Design Thinking) است.
تفکر طراحی یک رویکرد انسانمحور است که ابتدا تلاش میکند نیازهای واقعی کاربران و ذینفعان را بهدرستی درک کند، سپس از طریق همدلی، تعریف مسئله، ایدهپردازی، نمونهسازی و آزمایش، راهحلهایی خلاقانه و قابلاجرا ارائه دهد. این روش، برخلاف رویکردهای مرسوم مدیریتی که اغلب از دادهها و تحلیلهای سخت شروع میشوند، با درک عمیق از تجربهی انسانی آغاز میشود.
برای مدیران و رهبران سازمانی، تسلط بر تفکر طراحی میتواند ابزار قدرتمندی برای:
- هدایت بهتر تیمها در مسیر نوآوری،
- بهبود تجربه مشتری و کارکنان،
- کاهش ریسک در تصمیمگیریهای کلان،
- و ایجاد فرهنگی انعطافپذیر و خلاق در سازمان باشد.
رهبرانی که از تفکر طراحی بهره میگیرند، معمولاً دید بازتری نسبت به مسائل دارند، بهتر به حرف تیم خود گوش میدهند و راهحلهایی را انتخاب میکنند که هم عملی باشند و هم با ارزشهای انسانی همراستا باشند. در چنین محیطی، همکاری، همدلی و یادگیری مستمر جایگزین ساختارهای خشک و سلسلهمراتبی میشود.
تفاوت بین تفکر طراحی (Design Thinking) و حل مسئله کلاسیک (Classic Problem Solving) را میتوان در چند بُعد کلیدی بررسی کرد. در جدول زیر، این تفاوتها بهصورت خلاصه و مقایسهای آورده شدهاند:
بُعد مقایسه | تفکر طراحی | حل مسئله کلاسیک |
---|---|---|
نقطه شروع | انسانمحور؛ با درک نیازها، احساسات و رفتار کاربران آغاز میشود | مسئلهمحور؛ با تعریف منطقی و تحلیلی مسئله شروع میشود |
نوع تفکر | واگرا و سپس همگرا؛ ابتدا تولید ایدههای متنوع، سپس انتخاب | عمدتاً همگرا؛ تمرکز بر یافتن یک راهحل منطقی و سریع |
تمرکز اصلی | تجربه کاربر، خلاقیت و نوآوری | تحلیل دادهها، کارایی و منطق |
فرایند کار | غیرخطی، تکرارشونده و منعطف | خطی و مرحلهبهمرحله (مثلاً: تعریف → تحلیل → راهحل → اجرا) |
درک مسئله | با همدلی و مشاهده مستقیم کاربران شکل میگیرد | از طریق تحلیل اطلاعات و دادهها انجام میشود |
آزمایش و بازخورد | نمونهسازی سریع (Prototype) و آزمون ایدهها با کاربران | اغلب پس از تصمیمگیری نهایی انجام میشود (در فاز اجرا یا ارزیابی) |
نقش کاربران | مشارکت فعال کاربران در طول فرآیند | معمولاً کاربران فقط در مرحله نهایی (ارائه راهحل) دیده میشوند |
مناسب برای | مسائل پیچیده، مبهم، انسانی و چندبُعدی | مسائل فنی، مشخص و با متغیرهای محدود |
حل مسئله کلاسیک برای شرایطی مناسب است که مشکل بهخوبی تعریفشده و راهحلهای منطقی مشخص وجود دارند. اما تفکر طراحی زمانی مؤثر است که با مسائل مبهم، پیچیده یا انسانی سروکار داریم—یعنی جایی که درک احساسات، رفتار و نیازهای واقعی افراد نقش حیاتی ایفا میکند. برای مدیران و رهبران، تسلط بر تفکر طراحی میتواند یک مزیت رقابتی باشد، بهویژه در شرایطی که نوآوری و تعامل انسانی اهمیت دارند.
✅ مزایای تفکر طراحی:
- انسانمحور بودن: به جای تمرکز صرف بر منطق یا داده، بر نیازها، احساسات و تجربیات کاربران تمرکز دارد.
- خلاقیت و نوآوری: به تولید ایدههای متنوع و نو کمک میکند، حتی برای مسائل قدیمی.
- حل مسائل پیچیده و مبهم: مناسب برای چالشهایی است که تعریف روشنی ندارند.
- آزمایش سریع و ارزان: از طریق نمونهسازی (Prototyping)، میتوان ایدهها را بدون صرف هزینه زیاد تست کرد.
- تسهیل همکاری تیمی: با تشویق به همدلی و مشارکت، روحیه تیمی را تقویت میکند.
- کاهش ریسک شکست نهایی: چون راهحلها قبل از پیادهسازی نهایی آزمایش میشوند، احتمال شکست کاهش مییابد.
❌ معایب تفکر طراحی:
- نیاز به زمان و منابع بیشتر: فرآیند تکرارشونده و نمونهسازی میتواند زمانبر باشد.
- ابهام در شروع کار: برای افرادی که به روشهای ساختارمند عادت دارند، آغاز با همدلی ممکن است گیجکننده باشد.
- نیاز به فرهنگ سازمانی مناسب: در سازمانهایی با ساختار خشک یا مقاوم در برابر تغییر، اجرای تفکر طراحی دشوار است.
- گاهی نتایج غیرقابل پیشبینی: چون فرآیند باز و خلاقانه است، نتیجه همیشه واضح یا قابل برنامهریزی نیست.
- مناسب نبودن برای همه مسائل: در مسائل فنی یا بهشدت عددی و محاسباتی، ممکن است کارایی محدودی داشته باشد.
🔗 منابع پیشنهادی برای مطالعه بیشتر:
- IDEO – یکی از بنیانگذاران تفکر طراحی
https://www.ideou.com/pages/design-thinking - Interaction Design Foundation – توضیح کامل و دقیق از مراحل، کاربردها و نقدهای تفکر طراحی
https://www.interaction-design.org/literature/topics/design-thinking
تفکر طراحی در آموزش و مدارس، یکی از کاربردهای بسیار مؤثر و در حال رشد این رویکرد است که میتواند فرآیند یادگیری را از حالت خشک و حفظ محور به تجربهای پویا، خلاق و انسانی تبدیل کند.
🧠 تفکر طراحی در آموزش و مدارس: آموزش برای حل واقعی زندگی
تفکر طراحی (Design Thinking) در حوزه آموزش، بهعنوان یک رویکرد نوآورانه برای حل مسائل، توسعه مهارتهای قرن ۲۱ و ایجاد تجربههای یادگیری معنادار به کار گرفته میشود. این روش با تاکید بر همدلی، خلاقیت، تفکر نقاد و حل مسئله، هم به معلمان و هم به دانشآموزان کمک میکند تا آموزش را به ابزاری برای ساختن دنیای بهتر تبدیل کنند.
✅ مزایای تفکر طراحی در آموزش:
- تقویت مهارتهای نرم (Soft Skills): مثل کار تیمی، همدلی، ارتباط موثر، و تفکر انتقادی.
- یادگیری فعال و مشارکتی: دانشآموزان درگیر پروژههایی واقعی میشوند و در فرآیند یادگیری نقش فعال دارند.
- خلاقیت در حل مسئله: تشویق به نگاه کردن به مسائل از زوایای متفاوت و خلق راهحلهای جدید.
- ارتباط بین آموزش و دنیای واقعی: پروژهها اغلب برگرفته از مسائل واقعی زندگی یا جامعهاند.
- افزایش انگیزه یادگیری: دانشآموزان حس مالکیت نسبت به پروژهها و راهحلها دارند.
🎓 مثالهای کاربردی:
- طراحی مجدد فضای مدرسه توسط دانشآموزان برای افزایش حس تعلق و آسایش.
- پروژههای میانرشتهای که به دانشآموزان کمک میکند مسائل زیستمحیطی محلهشان را تحلیل و راهحلسازی کنند.
- بهکارگیری تفکر طراحی برای بهبود تجربه دانشآموزان تازهوارد به مدرسه.
❌ چالشها و ملاحظات:
- نیاز به آموزش معلمان برای تسلط به این رویکرد.
- ممکن است در چارچوبهای سنتی و نظامهای آموزشی rigid دشوار باشد.
- نیاز به منابع، زمان و حمایت مدیریتی.
🔗 منابع پیشنهادی:
- Stanford d.school – K12 Lab: تمرکز ویژه بر آموزش تفکر طراحی در مدارس
https://dschool.stanford.edu/k12-lab-network - IDEO’s Design Thinking for Educators Toolkit: ابزار و راهنمای کاربردی برای معلمان
https://designthinkingforeducators.com
در ادامه ابزارهای رایج و کاربردی در فرآیند تفکر طراحی، دستهبندیشده بر اساس مراحل اصلی این رویکرد:
🟢 1. همدلی (Empathize)
ابزارهایی برای درک عمیق کاربران، نیازها، احساسات و تجربیات آنها:
- مصاحبه (Interviews): گفتوگوهای عمیق با کاربران برای کشف بینشها.
- مشاهده (Observation): دیدن رفتار کاربران در موقعیت واقعی.
- نقشه سفر کاربر (Customer Journey Map): نمایش تصویری از مراحل و احساسات کاربر در تعامل با یک محصول یا خدمت.
- پرسونا (Persona): ساخت شخصیتهای خیالی ولی بر پایه دادههای واقعی برای درک بهتر گروههای هدف.
- نقشه همدلی (Empathy Map): چارچوبی برای ثبت آنچه کاربر “میبیند، میشنود، میگوید، احساس میکند، میاندیشد”.
🟡 2. تعریف مسئله (Define)
ابزارهایی برای تحلیل اطلاعات جمعآوریشده و تدوین یک بیان واضح از مسئله:
- بیانیه مسئله (Problem Statement): توصیف چالش بهصورتی که قابل حل باشد.
- نقطه دید (Point of View – POV): فرمولبندی مسئله از دید کاربر، با تمرکز بر نیاز و بینش.
- تحلیل علت و معلول (Why-How Laddering): کاوش عمیقتر در دلایل مسائل برای رسیدن به ریشهی آنها.
- دیاگرام آیشیکاوا (Ishikawa / Fishbone Diagram): ابزار بصری برای تحلیل علل ریشهای.
🟠 3. ایدهپردازی (Ideate)
ابزارهایی برای تولید حجم زیادی از ایدهها بدون قضاوت اولیه:
- طوفان فکری (Brainstorming): جمعآوری ایدههای متنوع با همکاری گروهی.
- SCAMPER: چارچوبی برای تغییر یا بهبود ایدهها (جایگزینی، ترکیب، تطبیق، تغییر، استفاده دیگر، حذف، بازآرایی).
- Mind Mapping (نقشه ذهنی): نمایش بصری ارتباط میان ایدهها.
- Crazy 8s: تولید سریع ۸ ایده در ۸ دقیقه با طراحی سریع روی کاغذ.
🔵 4. نمونهسازی (Prototype)
ابزارهایی برای ساخت مدلهای اولیه از راهحل:
- ماکتسازی کاغذی یا دیجیتال (Paper/Digital Prototyping): ساخت نسخه سادهای از محصول برای تست.
- داستانپردازی (Storyboarding): نمایش سناریوی استفاده از محصول بهصورت تصویری.
- Wireframes: طرح اولیه رابط کاربری برای محصولات دیجیتال.
- Role-playing: شبیهسازی موقعیتها با ایفای نقش برای درک بهتر تعاملات.
🔴 5. تست (Test)
ابزارهایی برای ارزیابی نمونهها و جمعآوری بازخورد:
- بازخورد ساختاریافته (Structured Feedback): سوالات مشخص برای ارزیابی نمونه اولیه.
- مشاهده در زمان استفاده: تحلیل رفتار واقعی کاربران هنگام تعامل با نمونه.
- A/B Testing: مقایسه دو نسخه برای بررسی واکنشها.
- Testing Matrix: ثبت نتایج آزمونها، بازخوردها و اصلاحات پیشنهادی.
این ابزارها بسته به نوع پروژه و سطح پیچیدگی قابل انتخاب، ترکیب یا سادهسازی هستند.
در ادامه چند مثال موفق از کاربرد تفکر طراحی در حوزههای مختلف (کسبوکار، آموزش، سلامت و خدمات عمومی) ارائه شده که بهخوبی نشان میدهند این رویکرد چطور توانسته مسائل پیچیده را بهطور خلاقانه حل کند:
✅ 1. Airbnb – احیای یک کسبوکار در آستانه شکست
چالش: در سالهای ابتدایی، Airbnb با رشد کند و عدم اقبال کاربران مواجه بود. رزروها پایین بود و بسیاری از آگهیها کیفیت بصری پایینی داشتند.
راهحل با تفکر طراحی:
- تیم موسس با همدلی به رفتار کاربران پرداخت.
- متوجه شدند عکسهای ضعیف عامل بازدارنده است.
- شخصاً به خانهها رفتند و عکسهای حرفهای گرفتند.
نتیجه: نرخ رزرو به شکل چشمگیری افزایش یافت. این تغییر ساده اما انسانی، Airbnb را از مرگ نجات داد و تبدیل به شرکتی چند میلیارد دلاری کرد.
✅ 2. Stanford d.school – بهبود تجربه بیماران کودک در بیمارستانها
چالش: کودکان هنگام ورود به اتاق MRI دچار ترس و اضطراب شدید میشدند.
راهحل با تفکر طراحی:
- تیم طراحی با کودکان، والدین و کادر درمان مصاحبه کردند.
- فهمیدند فضای سرد و دستگاهها حس تهدید ایجاد میکنند.
- اتاقها را به تمهای بازی و ماجراجویی (مثل دزدان دریایی یا فضا) تبدیل کردند.
نتیجه: میزان نیاز به بیهوشی برای کودکان بهطور قابل توجهی کاهش یافت، و تجربهی بیمارستان برای آنها انسانیتر شد.
✅ 3. بانک DBS سنگاپور – طراحی دوباره تجربه مشتری
چالش: فرآیندهای بانکی پیچیده، کند و غیرشفاف بودند. رضایت مشتری پایین بود.
راهحل با تفکر طراحی:
- یک تیم نوآوری داخلی با تمرکز بر سفر مشتری تشکیل شد.
- با مشتریان مصاحبه کردند و نقاط درد (pain points) را استخراج کردند.
- فرآیندها را ساده، دیجیتال و شفافسازی کردند.
نتیجه: DBS به یکی از دیجیتالترین و محبوبترین بانکهای آسیا تبدیل شد و جوایز متعددی در زمینه تجربه مشتری دریافت کرد.
✅ 4. SAP – آموزش مهارتهای تفکر طراحی به کارکنان
چالش: کارکنان SAP نیاز به افزایش توان حل مسئله و نوآوری داشتند.
راهحل:
- آموزش تفکر طراحی بهصورت سراسری و عملی در شرکت پیادهسازی شد.
- تیمها برای حل مسائل داخلی از این رویکرد استفاده کردند.
نتیجه: بهرهوری تیمها، رضایت کارکنان و کیفیت محصولات نرمافزاری بهبود یافت.
✅ 5. دبستانها در فنلاند – پروژههای بینرشتهای با رویکرد طراحی
چالش: ایجاد انگیزه یادگیری و توسعه مهارتهای قرن ۲۱ در دانشآموزان.
راهحل:
- دانشآموزان در پروژههایی شرکت میکنند که بر اساس تفکر طراحی بنا شدهاند (مثلاً طراحی راهحل برای کاهش زباله مدرسه).
- فرآیند شامل همدلی، مصاحبه، ایدهپردازی و نمونهسازی است.
نتیجه: مشارکت، مهارتهای اجتماعی و خلاقیت دانشآموزان بهطور محسوسی افزایش یافته است.
جمعبندی
تفکر طراحی یک روش خلاقانه، انسانی و موثر برای حل مسائل پیچیده است. برخلاف شیوههای سنتی، از دل درک عمیق انسانها بیرون میآید و با استفاده از نمونهسازی و آزمون و خطا، به سمت بهترین راهحل حرکت میکند.
در جهانی که عدمقطعیت، تغییرات سریع و رقابت فزاینده وجود دارد، تفکر طراحی یکی از قدرتمندترین ابزارهای نوآوری است.